چرا با وجود تلاش زیاد نمیتونم به نمرات و درصدهای بیشتر یا حتی هدفم برسم؟
چرا با وجود تلاش زیاد نمیتونم به نمرات و درصدهای بیشتر یا حتی هدفم برسم؟
خیلی وقتها، وقتی به اطرافمون نگاه میکنیم، میبینیم که خیلیها توی کنکور یا امتحانات موفق میشن، ولی ما نمیتونیم! ممکنه به خودمون بگیم: "من که هیچ استعدادی ندارم!" یا "مدرسهام خوب نیست، معلم خصوصی ندارم، پدر و مادرم پزشک نیستن و..." خیلی از ماها اینطور فکر میکنیم. شاید هم با خودتون بگین که "دیگه دیر شده، وقت ندارم" یا "به اندازه کافی تلاش نمیکنم" و به همین خاطر هیچ وقت به هدفهاتون نمیرسین.
اما باید بگم که اینا فقط بهانههایی هستن که توی ذهن شما میچرخه. اینها باورهای محدودکنندهای هستن که به شما میگن نمیتونین و نمیخوان شما به موفقیت برسین. آنتونی رابینز در کتاب معروفش "قدرت بیپایان" میگه: «هیچ چیزی در دنیا به اندازهی باورهای شما بر زندگی شما تأثیر نمیذاره». باورهایی که دارین نشون میدن که شما کی هستین و چه کارهایی میتونین انجام بدین.
واقعیت اینه که دلیل اصلی موفقیت خیلی از آدمها، چیزی نیست جز باورهای سازندهای که یا دارن یا خودشون برای موفقیت میسازن. این باورها به اونا اجازه میده که در برابر مشکلات و شکستها دووم بیارن و همیشه به جلو حرکت کنن. به گفتهی رابینز: «اگه باور کنین که میتونین کاری رو انجام بدین، ۹۰٪ موفقیت از پیش به دست اومده. چیزی که واقعاً در زندگی شما اتفاق میافته، اینه که باورهای شما، شما رو به سمت عمل هدایت میکنه».
اگر باورهای محدودکننده رو کنار بذارین و باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین کنین، میتونین خیلی راحت به اهدافتون برسین. به جای اینکه به خودتون بگین «من نمیتونم»، بگین «من میتونم یاد بگیرم»، به جای اینکه بگین «وقت ندارم»، بگین «من میتونم از هر لحظهای برای پیشرفت استفاده کنم». رابینز در کتابش میگه: «زمان چیزی نیست جز استفاده از لحظات. وقتی باورهای درستی داشته باشین، زمان به شما خدمت میکنه نه شما به زمان».
پس، برای رسیدن به هدفهاتون، اولین قدم اینه که باورهای محدودکننده رو بشناسین و از بین ببرین. اینکار باعث میشه که به جای اینکه از مشکلات فرار کنین، با قدرت بیشتری به سمتشون برین و از هر چالشی به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنین. چون موفقیت، نتیجهای از باورهای ماست، نه شرایط بیرونی.
آیا همیشه بهترین شرایط لازمه؟
شاید شما هم مثل خیلیها فکر کنین که برای موفق شدن باید شرایط خیلی خاصی داشته باشین. شاید فکر کنین باید به مدارس خاص برین، معلم خصوصی داشته باشین، یا حتی پدر و مادر شما باید از بهترین و تحصیلکردهترین افراد جامعه باشن. اما آیا اینطور نیست که خیلی از موفقها همین شرایط رو نداشتن؟ آیا به نظرتون موفقیت فقط به این بستگی داره که چه شرایطی دارین؟ اگر بلی، بزارین داستان زندگی رستگار رحمانی رتبه یک کنکور تجربی سال ۱۳۸۸ رو بگم: رستگار رحمانی متولد شهریور ماه سال ۱۳۶ در شهر مرزی جوانرود کرمانشاه هست. شهرستان جوانرود ، سومین شهر بزرگ استان کرمانشاه هست و امکانات شهری زیادی نداره. رستگار رحمانی در خانواده ای پر جمعیت متشکل از ۱۰ فرزند رشد کرده. پدر و مادر رستگار رحمانی تحصیلات خواندن و نوشتن را نداشتن و بسیار ساده زیست هستن. رستگار رحمانی دانش آموز دبیرستان دولتی معراج بود و با معدل ۱۹/۴۴ دیپلمش رو گرفت و پس از اون به مدرسه پیش دانشگاهی ادیب جوانرود رفت و با معدل ۱۹/۶۹ فارغ التحصیل شد. نتیجه درخشان این داوطلب، سازمان سنجش رو به شک انداخت و حدود یک ماه و نیم بعد از کنکور و پیش از اعلام نتایج از او مجددا امتحان گرفتن همونطوری که خودش میگه: بله مجبور شدم دوباره آزمون بدم هرچند که یک ماه و نیم گذشته بود و آمادگی اولیه را نداشتم اما درصد هایم بهتر از کنکور شد و درس هایی را که صد در صد نزده بودم اینبار صد زدم پس این مثال نقض نشون میده که چیزی به جز امکانات نقش داره علاوه بر اون مطالعهای در دانشگاه هاروارد هم نشون داده که عامل موفقیت در کنکور و امتحانها، نه تنها استعداد، بلکه باورها و نگرشهای فردی هستن. در این مطالعه، دانشآموزانی که اعتماد به نفس و باورهای مثبت داشتن، حتی در شرایط ضعیفتر، بهتر از دیگران عمل کردن (Harvard University Study, 2020).
مثال از مقایسه دو دانشآموز با باورهای مختلف
فرض کنین دو دانشآموز داریم:
۱) امیر: یک دانشآموز ۱۵ ساله که همیشه در امتحانات نتیجه ضعیفی میگیره و احساس میکنه هیچوقت نمیتونه درسی رو به خوبی یاد بگیره. او به خودش میگه: "من هیچ استعدادی ندارم"، "در امتحانات همیشه نمره پایینی میگیرم"، "چرا باید تلاش کنم؟ من که هیچوقت نتیجه نمیگیرم!"
۲) سارا: یک دانشآموز ۱۶ ساله که با وجود اینکه توی امتحانات قبلی موفق نبوده، همیشه به خودش میگه: "من میتونم بهتر بشم"، "هر اشتباهی که میکنم، یک فرصت برای یادگیریه"، "اگه تلاش کنم، بالاخره موفق میشم".
حالا، بیا با هم مقایسه کنیم که این دو دانشآموز با توجه به باورهای خودشون چه واکنشهایی نشون میدن:
امیر :
باور: "من هیچ استعدادی ندارم، پس هیچوقت موفق نمیشم."
واکنش: وقتی امیر یک امتحان بد میده، به خودش میگه: "همونطور که همیشه میگم، من هیچوقت نمیتونم موفق بشم. چرا باید حتی تلاش کنم؟" این باور باعث میشه که امیر به جای پیدا کردن راه حل، از درس خوندن دست بکشه و در آینده هم دچار ترس از امتحانات بشه.
نتیجه: امیر با این طرز فکر به مرور زمان از هر فرصتی برای یادگیری چشمپوشی میکنه و روز به روز احساس ناتوانی بیشتری پیدا میکنه.
سارا:
باور: "من میتونم یاد بگیرم و بهتر بشم، شکست فقط یه فرصته برای پیشرفت."
واکنش: سارا وقتی که توی امتحانی نمره بدی میگیره، به خودش میگه: "این یه شکست نیست، این یه فرصت برای یادگیریه. میدونم که اگه بیشتر تمرین کنم و از اشتباهاتم درس بگیرم، دفعه بعد بهتر میشم."
نتیجه: سارا با این دیدگاه، به طور مستمر تلاش میکنه و هر بار به پیشرفتهای کوچیک خودش توجه میکنه. این باعث میشه که در طول زمان نمرات بهتری بگیره و حتی زمانی که به چالشهای بزرگتر برخورد میکنه، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشه.
مقایسه نهایی
امیر که باورهای مخرب داره، با شکستهاش خودش رو بهعنوان یک فرد بیاستعداد میبینه و به همین خاطر به تلاش ادامه نمیده. نتیجه این که امیر احساس بیلیاقتی و ناامیدی میکنه و به مرور زمان از پیشرفت دست میکشه.
سارا که باورهای مثبت و سازندهای داره، میدونه که هیچچیز ثابت نیست و همیشه میشه بهتر شد. حتی وقتی که اشتباه میکنه، خودش رو مسئول و در حال یادگیری میبینه. سارا با این طرز فکر، به خود باور بیشتری پیدا میکنه و در نهایت موفقتر میشه.
نتیجهگیری
همونطور که میبینین، باورها قدرت فوقالعادهای دارن. امیر به دلیل باورهای محدودکنندهاش از تلاش و پیشرفت دست میکشه و در نتیجه هیچوقت نمیتونه از تواناییهای خودش استفاده کنه، اما سارا با باورهای مثبت و سازندهاش، شکستها رو به عنوان فرصتی برای یادگیری میبینه و به همین دلیل موفق میشه.
چیزی که فرق این دو رو مشخص میکنه، باورهای اونها هستن. شما هم میتونین به راحتی باورهای مثبت و سازندهای بسازین که باعث بشه به اهدافتون برسین. برای شروع این تغییر، فقط باید تصمیم بگیرین که چطور به خودتون نگاه کنین و باورهایی بسازین که شما رو به جلو ببره.
چطور باورهای محدودکنندهام رو تغییر بدم؟
شما میتونین همین الان باورهای محدودکننده خودتون رو تغییر بدین که در ادامه مراحل تغییر باورها رو بهتون میگم:
۱. شناسایی باورهای محدودکننده:
اولین قدم اینه که بدونین چرا فکر میکنین نمیتونین موفق بشین. به جای اینکه خودتون رو با دیگران مقایسه کنین، خودتون رو با خودتون مقایسه کنین. همونطور که آلبرت انیشتین میگه: "اگر ماهی رو با دویدن روی درخت قضاوت کنی، تمام عمرش رو فکر میکنه که بیاستعداده."
۲. ایجاد باورهای مثبت:
برای تغییر باورهای منفی، باید باورهای مثبت رو بشناسین و اونها رو جایگزین باورهای منفی کنین. به جای اینکه بگین "من هیچ وقت موفق نمیشم"، بگین "من با تلاش و پشتکار میتونم به هدفهام برسم". این کار باعث میشه که اعتماد به نفستون بیشتر بشه و انرژی بیشتری برای تلاش پیدا کنین.
۳. تمرین و عمل:
شما برای اینکه تغییر کنین، باید عمل کنین. به جای اینکه فقط فکر کنین، باید برای رسیدن به هدفهاتون برنامهریزی کنین و با استفاده از منابع موجود، قدم به قدم جلو برین. حتی اگر شکست خوردین، این شکستها میتونن درسهای بزرگی به شما بدن. مطالعات روانشناسی بهطور واضح نشون میده که شکستها در واقع پلههای موفقیت هستن. مثلاً محققان دانشگاه استنفورد در یک تحقیق نشان دادن که وقتی دانشآموزان باور میکنن که تواناییهاشون قابل تغییر و بهبود هست، بیشتر از دانشآموزانی که به ثابت بودن تواناییهاشون باور دارن، موفق میشن (Dweck, 2006).
در همین راستا، توماس ادیسون یکی از بزرگترین مخترعین تاریخ میگه: "من شکست نخوردم، فقط ۱۰ هزار راه پیدا کردم که کار نمیکنه."
آمارها نشون میده که بیشتر از ۷۰% دانشآموزان در اواسط تحصیلشون احساس میکنن که دیر شده و هیچ وقت نمیتونن به هدفهای بزرگ خودشون برسن ولی واقعیت اینه که هیچ وقت دیر نیست. مهم اینه که از همین الان شروع کنین. تحقیقات نشان میدن که حتی اگه یه فرد در سالهای آخر تحصیلش هم شروع به یادگیری کنه، میتونه به نتایج خیلی خوبی برسه. مطالعهای در دانشگاه ییل نشون داده که دانشآموزانی که باور دارن که حتی در آخرین لحظه هم میتونن پیشرفت کنن، ۴۵% بیشتر از دانشآموزانی که احساس میکنن "دیگه دیر شده"، به اهدافشون نزدیکتر میشن (Yale University, 2018).
در پایان، تنها چیزی که بین شما و موفقیت فاصله انداخته، باورهای شماست. وقتی باورهای محدودکننده رو کنار بذارین و باورهای مثبت بسازین، میتونین از هر شرایطی بهترین نتیجه رو بگیرین. فقط کافیه که همین الان شروع کنین.
برای شروع این مسیر، من به شما پیشنهاد میکنم که آزمون "تعیین باورهای محدودکننده" رو انجام بدین. این آزمون به شما کمک میکنه تا دقیقاً بفهمین چطور میتونین باورهای منفی رو کنار بذارین و به جای اونها باورهای مثبتی بسازین که به شما کمک کنه تا به هدفتون برسین. برای انجام این آزمون اینجا کلیک کنین.
منابع:
Dweck, C. S. (2006). Mindset: The New Psychology of Success. Random House.
Harvard University Study (2020). The Role of Self-Belief in Academic Achievement.
Yale University Study (2018). The Power of Belief: How Changing Mindsets Drives Success.

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت دکتر میثم رنجبر ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت دکتر میثم رنجبر رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.