احتمالاً همه ما بعد از همه اون سالهای درس خوندن و فارغ التحصیل شدن از مدرسه، پشت سر گذاشتن تکالیف، تمرینها و امتحانات برای حداقل ۱۰ سال فکر میکنیم که بلدیم که چطور درس بخونیم و روتین مطالعه خودمون رو پیدا کردیم که ممکنه مطالعه کردن کتاب یا جزوه ی منبع توی تخت خواب باشه یا یه کتابخونه ساکت که همیشه به دادت رسیده، اما هم چنین ممکنه عادتهایی که برای کوتاه مدت در خودت پرورش دادی برای همیشه به تو نتیجه خوبی رو نده.
تحقیقات نشون میده تکنیکهای مطالعهای که با عقل جور در میاد مثل همیشه درس خوندن تو یک محیط ساکت یا گذاشتن زمان زیادی برای یک محتوایی که ازش امتحان داری برای طولانی مدت پاسخگو نیستند مثلا اینکه امتحان رو برای دقیقه آخر بزارید میتونه آسیبهایی داشته باشه که حتی فکرشم نمیکنید.
ما سه اصل مهم رو گردآوری کردیم که از نتایج سالها تحقیقات روانشناسی به هدف گرفتن بهترین خروجی و بهرهوری از ساعتهای مشخصی مطالعه به دست اومده.
۱) بین جلسات مطالعه فاصله بنداز
از اونجایی که درس خوندن مطالب زیادی رو توی ذهن انباشته میکنه احتمالاً وسوسه انگیزه که بخوای اون رو عقب بندازی و البته به خودت اطمینان بدی که قطعاً براش زمان خواهم گذاشت و حتی ممکنه دو روز کامل رو قبل از امتحان به اون درس بپردازی ولی با این حال درس خوندن شب امتحانی با اینکه ممکنه به تو کمک کنه اون امتحان رو بگذرونی و با نمره خوبی اصطلاحا پاس کنی اما در طولانی مدت چیزی که خوندی رو عمیقا یاد نگرفتی و به یاد نخواهی آورد. (بر اساس تحقیق روانشناس دانشگاه ویلیام، دکتر نیت کرنل.)
به طور کلی تحقیقات نشون داده که فاصله انداختن بین جلسات مطالعه یا دفعات مطالعه در یک دوره زمانی طولانی حافظه بلند مدت شما رو در اون مطلب افزایش میده. به عبارت دیگه مثلاً اگر شما میخواین ۱۲ ساعت روی مطلبی مطالعه داشته باشید خیلی بهتره که مطالعه رو برای سه ساعت در هفته به مدت ۴ هفته ادامه بدید تا اینکه اون رو به اندازه ۱۲ ساعت در هفته چهارم فشرده کنید. معمولا هر چقدر که فاصله بیشتری رو بین دفعات مطالعه قرار بدیم وضعیت بهتر خواهد شد البته در برخی موارد فاصله بسیار زیاد بین جلسات میتونه اثر منفی داشته باشه اما به طور کلی این فواصل چیزی نیست که بخواید نگرانش باشید.
شاید براتون جالب باشه که حتی دانشمندان به طور دقیق مطمئن نیستند که چرا این فاصلهگذاریها تاثیرگذار و مفیده اما با این حال احتمالا علت اینه که در طول زمان مردم اون چیزی که یاد گرفتن رو فراموش میکنند و وقتی که برمیگردید به اون مطلب در واقع مطالعه جدید میپره وسط خاطراتتون و چیزی که در بار اول یاد گرفتین رو به نوعی از حافظه بازخوانی میکنه. این پروسه فراموش کردن و به یاد آوردن کمک میکنه که دانش و مطالعه شما در قسمتی از مغز که باید قرار بگیره و تثبیت بشه.
طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، کرنل نشون داد که فاصله گذاریهای زمانی میتونه در ابعاد کوچکتر هم بسیار خوب کار کنه. اون از دانشجوهای کالج خواست تا ۲۰ عدد فلش کارت واژگان دیجیتال رو برای ۴ دفعه مطالعه کنن تا بتونن به خوبی به خاطر بسپارن اما اونا رو به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول کل حجم کلمات ۲۰ تایی رو یک دور مطالعه کردند و بعد از اینکه تموم شد این کار رو چهار بار تکرار کردند. گروه دوم کلمات رو به چهار دسته ۵ تایی تقسیم کرده و هر دسته رو به تعداد ۴ بار مطالعه کردند در واقع گروه اول فاصله گذاری زمانی بیشتری رو بین دفعاتی که هر کلمه رو می بینه به وجود آورد چون از اولین کلمهای که مطالعه کرده بود ۲۰ کلمه میگذشت و بعد دوباره اون رو مطالعه میکرد. فردای اون روز در آزمونی که برگزار شد دانش آموزان یا دانشجویان گروه اول به طور قابل توجهی کلمات بیشتری رو نسبت به گروه دوم یادشون بود که این نسبت با عدد ۴۹ درصد بر ۳۶ درصد گزارش شد.
دکتر کاترین راوسون، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی کنت، که مطالعاتی در زمینه یادگیری هم داره بیان میکنه: وقتی صحبت از فاصله گذاری مطالعاتی میشه، دانشآموزان و دانشجویان معمولا با تجربه های گذشته خودشون تصمیم میگیرن و به بیراهه میرن. همچنین اون میگه دانشجوها معمولاً حجم مطالعه خودشون رو برای قبل از امتحان انباشته میکنند و راستشو بخواین این کار برای اینکه در یک امتحان خوب ظاهر بشیم جواب میده و حتی خوب عمل میکنه. اما چیزی که بسیار آسیب زننده است اینه که در به یادآوری طولانی مدت شما به شدت به مشکل خواهید خورد، دانشجوها معمولاً متوجه نمیشن که دارن با دست خودشون یادگیری خودشون رو ضعیف و ضعیفتر میکنند.
۲) مرز بندی ها رو فراموش کن
احتمالاً شما فکر میکنید که بهترین راه برای یاد گرفتن یک مطلب اینه که خودتون را موظف بکنید تا یک جا بشینید و فقط روی مطالعه اون مطلب تمرکز کنید و تا جایی که میتونید تحمل کنید هم از پای مطالعه بلند نشید. اما تحقیقات نشون داده که قاطی کردن تسکها و کارهایی که در طول روز باید انجام بدید با هم بسیار کارکرد بهتری را به شما میده و قاطی کردن به این معنی نیستش که از نظم مطالعه یا رفتاری خودتون خارج بشین بلکه به این معنیه که انواع بخشهای مطالعه و یادگیری رو با همدیگه ترکیب بکنید. البته این رو هم در نظر داشته باشید که این گزاره ممکنه برخلاف نتایج تحقیقاتی که قبلا شنیدیم باشه و در هم آمیختگی مطالعاتی همیشه بهترین راه حل نیست.
در تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ بر پایه علوم روانشناسی توسط کرنل و روانشناس دانشگاه کالیفرنیا، دکتر رابرت بیورک انجام شد، اونا از ۱۲۰ شرکت کننده خواستند که با استفاده از دیدن ۶ نمونه نقاشی از آثار ۱۲ هنرمند، سبک نقاشی هر شخص رو شناسایی کنند. گروهی از شرکت کنندهها هر ۶ نمونه از هر نقاش رو در یک ردیف جداگانه دیدند و در واقع در ۱۲ ردیف همه نقاشیها رو بررسی کردند. اما گروه دیگری از شرکت کنندهها تمامی آثار رو بدون نظم مشخصی و در کنار هم چیده شده بررسی کردن. بعد از اون فعالیتی برای همه شرکت کنندهها تعریف شد که حواسشون رو از نقاشیها پرت بکنه و اون به طور مثال این بود که از عدد ۵۴۷ تا ۱ رو به صورت برعکس و سه تا سه تا بشمرن. در نهایت از اونا خواسته شد که تشخیص بدن نقاشی جدیدی که بهشون نشون داده میشه بر اساس سبک کدوم هنرمند طراحی شده و به طرز جالبی این قدرت در افراد گروه دوم یعنی کسایی که نقاشیها رو بدون دسته بندی مشاهده کرده بودن و به خاطر سپرده بودن بسیار بهتر ایجاد شده بود. به عبارتی انگار ذهن شرکت کنندگان گروه اول محدود شده بود به اینکه نقاشیهای کنار هم گذاشته شده رو بتونن شناسایی کنن و یاد بگیرند و این قدرت از ذهنشون گرفته شده بود که بتونن از بین تعداد زیادی از نقاشی، سبکهای مرتبط به هم رو شناسایی بکنن. اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا روش در هم آمیختن اطلاعات به ذهن ما کمک میکنه که یادگیری بهتری رو تجربه کنه، مجدداً مثل روش فاصله گذاری بین باکسهای مطالعه میتونیم به این کلید برسیم که در واقع پروسه یادگیری، فراموش کردن و بازیابی اطلاعات میتونه کمک بکنه که اطلاعات در مطالب بسیار شبیه به هم، با روش در هم آمیختگی بهتر بتونن در اون بخشی از مغز که باید قرار بگیرند و تثبیت بشن.
علیرغم شواهد قوی ای که وجود داره در مورد اینکه روش در هم آمیختگی کار میکنه اما برای معلمها بسیار سخته که سبک تدریس نامنظم رو در کلاسهای خودشون به کار ببرند. معمولاً افراد به همون روشی که خودشون آموزش دیدن، به شما آموزش خواهند داد. همونطور که میدونین اکثر منابع با استفاده از تیتربندی و حتی زیر شاخههایی که در هر تیتر تعریف میشه مطالب رو به دستهبندیهای کوچکتر تقسیم کردند و اگر شما شروع به استفاده از روش در هم آمیختگی بکنید یه جورایی بینظم به نظر میرسید. اما شما میتونید به عنوان یک دانشجو شروع به اضافه کردن این متد در مطالعه شخصی خودتون کنید.
۳) خودت رو امتحان کن
امتحان دادن معمولاً تجربه خوشایندی نیست. دانش آموزا دوست ندارن که امتحان بدن، دبیرها دوست ندارند که سوال طرح کنند و سوالات رو صحیح کنند و برخی از مردم معتقدند که حجم بالای امتحان میتونه باعث بشه که اساتید صرفاً درس بدن به این هدف که امتحان بگیرن و خلاقیت رو از کلاس خارج کنه. اما تحقیقات نشون داده که امتحانها اگر به درستی برگزار بشن میتونن ابزار بسیار مفیدی برای کمک به یادگیری دانشجوها باشند، به خاطر سپردن اطلاعات به تقویت یادگیری طولانی مدت شما کمک میکند این رو دکتر هنری رودیگر روانشناس دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس توضیح میده که تحقیقات کلیدی بسیاری در این زمینه انجام داده و معتقده که ممکنه دانشجوها از اینکه در انتهای هر کلاس بخوان در یک مسابقه شرکت کنند لذت نبرند یا بخوان هر بار بعد از پایان یک فصل خودشون رو آزمایش کنن اما این کار به اونا کمک میکنه که مطالب رو نه تنها پایان هر کلاس بلکه در امتحانات پایان ترم هم به خاطر داشته باشند.
دکتر کیت لایل روانشناس دانشگاه لوییزویل از دانشجوهای کلاس آمار کارشناسی خود استفاده کرد که این نکته رو اثبات کنه اون توی کلاس ۷۵ نفره در پایان هر جلسه کلاس از دانشجوها بین ۴ تا ۶ سوال رو که شامل پاسخهای کوتاه میشدند در مورد مطالبی که در طول سخنرانی ارائه شده بود امتحان گرفت و مجموع این امتحانها هم فقط ۸ درصد از نمره نهایی اون کلاس رو تشکیل میداد اما در کلاس دومش اون آزمونهای روزانه رو برگزار نکرد و در پایان متوجه شد که دانش آموزهای کلاس اول در تمامی امتحانات میان ترم و پایان ترمی که برگزار شد به طور قابل توجهی نتایج بهتری را دریافت کردن.
رودیگر میگه که حتی اگه اکثر اساتید از این شیوه آزمونهای روزانه استفاده نکنند اما دانشجوها باید خودشونو با پرسیدن سوالات در طول جلسات مطالعه تست کنند. اما کاری که اونها میکنند اینه که یک مطلب رو بارها و بارها صرفاً روخوانی میکنند و سعی میکنند که به خاطر بسپارند و این کار صرفاً به شما حس کاذب یادگیری رو میده و شما احساس میکنین که حجم زیادی از اطلاعات رو دارین اما هرگز سعی نکردین که اونا رو در ذهن خودتون بازیابی کنین.
مسیر سختتر رو برو
اگر حجم زیادی از تحقیقات ثابت کرده که فاصله گذاری، در هم آمیختگی و آزمایش به انواع یادگیرندهها کمک میکنه که یادگیری موثرتری رو تجربه کنن، پس چرا دانش آموزها و معلمهای بیشتری از این روشها استفاده نمیکنند؟
احتمالاً این کار سخته که مطلبی رو بخونید بعد فضای مطالعه خودتون رو تغییر بدین و بعد از یک هفته دوباره به اون مطلب برگردین. احتمالاً به شما این احساس رو میده که دارید اون مطلب رو دوباره یاد میگیرید و در واقعیت هم دارید دوباره یاد میگیرید!
این استراتژیهای مطالعه آسون یا سرگرم کننده نیستند در واقع بیورک این استراتژیها رو مشکلات لذت بخش نام داده. اونا کار میکنند چون سخت هستند. این پروسه یادگیری، فراموشی، بازیابی و یادگیری مجدده که در نهایت دانش شما را در طولانی مدت تثبیت میکنه.
کورنل میگه: در کوتاه مدت خیلی راحت تره که از این متدها استفاده نکنی، ولی در طولانی مدت بهایی هزار برابر سخت رو بابتش پرداخت میکنید.
منبع: amarican psychological asociation (apa)
برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت دکتر میثم رنجبر ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت دکتر میثم رنجبر رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.