خلاصه کتاب تئوری انتخاب برای نوجوانان
تا حالا شده یه روز از خواب بیدار شی و با خودت بگی: «دیگه خسته شدم از این همه بیبرنامگی… از امروز یه آدم دیگه میشم!» بعد، صبحانه رو نخورده، دوباره گوشی رو برداری، اینستاگرام رو باز کنی و همون آدم قبلی بمونی؟
اگه آره، نگران نباش. چون تو تنها نیستی. این داستان زندگی میلیونها نوجوان، جوان، میانسال و حتی مسن توی دنیاست؛ مخصوصاً وقتی حس میکنی هیچچیز اونطوری که میخوای پیش نمیره.
اما حالا تصور کن یکی بیاد و بهت بگه: «اونی که داره زندگیت رو خراب میکنه، خودتی!»
زیر چشمی نگاهش میکنی، یهکم حرصت میگیره. میخوای بگی: «من؟! یعنی تقصیر مامانم نیست که همش گیر میده؟ تقصیر مدرسه نیست که بهم استرس میده؟»
ولی بعد همون آدم میگه: «تو ناراحت شدی، چون انتخاب کردی که ناراحت بشی!»
خب… اینجا دیگه مغزت سوت میکشه.
آره، موضوع دقیقاً همینه. یکی به نام دکتر ویلیام گلاسر، یه روانشناس با دانش و حرفهای، اومده گفته ما آدمها احساساتمون رو انتخاب میکنیم. یعنی وقتی عصبانی، ناراحت یا بیحالیم، بهجای اینکه بگیم «فلانی اعصابم رو خورد کرد»، باید بگیم: «من انتخاب کردم با اون حرف، ناراحت بشم!»
میدونی این یعنی چی؟ یعنی تو راننده ماشینی هستی که اسمش «زندگی» هست. اگه فرمون رو بدی دست بقیه، هر جا بخوان میبرنت. ولی اگه خودت فرمون رو بگیری، میتونی بزنی کنار، آهنگ موردعلاقهت رو بذاری و حتی هوای ابری دلت رو هم آفتابی کنی.
راستش، خیلی وقتها فکر میکنیم حالمون دست خودمون نیست. میگیم «دلم گرفته»، «استرسم زیاده»، «نمیتونم کاری بکنم»… ولی هیچوقت نمیپرسیم چرا؟ چرا با یه اتفاق، دو نفر واکنش متفاوت نشون میدن؟ چرا یکی با یه نمره پایین میگه: «من بدبختم»، ولی یکی دیگه میگه: «اشکال نداره، دفعه بعد جبران میکنم»؟
جوابش اینه: فرقشون توی انتخاب فکر و رفتاره. اونی که حالش بهتره، انتخاب بهتری کرده همین.
حالا بیا یه چیزی رو تصور کن. تو دلت میخواد مستقل باشی، انتخاب رشتهتو خودت انجام بدی، دوستات رو خودت انتخاب کنی، حتی لباسهات رو به سلیقه خودت بخری و بپوشی ولی بقیه انگار نمیفهمن. هی کنترل، هی قانون، هی مقایسه... تو هم یه جایی خسته میشی و شروع میکنی به لج کردن، قهر کردن یا بیخیال شدن. نه چون بدی، چون نمیدونی چطور با این فشارها کنار بیای. و اینجاست که تئوری انتخاب میتونه نجاتت بده.
توی این تئوری یاد میگیری چرا بعضی آدمها رو دوست داری، چرا با بعضیها راحتی و با بعضیها نه؟ میفهمی چرا گاهی از درس خسته میشی یا چرا یه وقتهایی با اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده، بیحوصلهای؟ چون یه چیزی توی وجودت هست که بهش نیاز داری، ولی تأمین نشده. شاید اون، نیاز به دوستداشتن باشه، یا قدرت، یا آزادی یا… هر آدمی یه ترکیب خاص داره، مثل رمز قفل گاوصندوق.
این رو بفهمی، همه چی روشن میشه.
میفهمی که لازم نیست با همه بجنگی. گاهی فقط باید بفهمی خودت چی میخوای، چطوری فکر میکنی و چرا با یه جمله ساده، حالت اینقدر بد میشه. و بعدش، تازه میرسی به اون بخش خفن ماجرا: اینکه چطور میتونی بدون اینکه بقیه رو کنترل کنی، خودت رو کنترل کنی. یعنی بهجای اینکه از مامانت بخوای گیر نده، خودت جوری رفتار کنی که لازم نباشه گیر بده! بهجای اینکه دوستت رو تهدید کنی که «اگه این کار رو نکنی دیگه دوستت نیستم»، باهاش حرف بزنی، چون فهمیدی خودت نیاز به محبت داری… نه دوستت.
کتاب «تئوری انتخاب» تا کنون به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده. بیش از ۳ میلیون نسخه از آن به فروش رفته. طبق فهرست انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، جزء ۱۰ کتاب تأثیرگذار در روانشناسی کاربردی قرن ۲۰ هست. این کتاب در بسیاری از دانشگاههای معتبر مثل UCLA، دانشگاه هاروارد و دانشگاه استنفورد به عنوان مرجع دورههای مشاوره و آموزش رفتار تدریس میشه. در کشورهای پیشرو در آموزش مثل فنلاند، استرالیا و نیوزیلند، خلاصهها یا نسخههای سادهشدهی «تئوری انتخاب» برای تقویت مهارتهای خودمدیریتی و پیشگیری از اختلالات رفتاری در مدارس تدریس میشه. در برنامه درسی مدارس آمریکا، کانادا و برخی مدارس بینالمللی، بهویژه در سطح متوسطه، از مفاهیم آن در دروس مهارتهای زندگی استفاده میشه و من تصمیم گرفتم این کتاب کاربردی رو طوری خلاصه کنم که مناسب شما نوجوان ۱۴ تا ۱۸ ساله باشه، این خلاصه کتاب، خلاصهی زندگیه. همون زندگیای که تا حالا بیشترش رو تو حالت «قربانی بودن» گذروندی. همونطوریکه دکتر ویلیام داور، استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا گفته: «تئوری انتخاب یکی از معدود نظریههایی هست که نوجوانها میتونن باهاش ارتباط واقعی برقرار کنن. این کتاب راهی برای درک بهتر خود، خانواده و جامعه است.» یا مارشا لاینهان، خالق درمان دیالکتیکی (DBT) میگه:
«گلاسر درکی منحصر بهفرد از رفتار انسان داره. او به ما نشون میده که چطور میتونیم عامل حال خوب یا بد خودمون باشیم.» همچنین آلبرت الیس (پدر رفتاردرمانی عقلانی هیجانی)، درباره گلاسر گفته بود:
«گلاسر از معدود رواندرمانگرانی بود که واقعاً به توانایی خود فرد در تغییر باور داشت.»
و من الان خیلی خوشحالم که تو میتونی خلاصه مفید و کاربردی ازین کتاب رو داشته باشی و حالا وقتشه فرمون رو بگیری دستت و بگی: «من رانندهم و فرمون زندگیم دست خودمه. خودم انتخاب میکنم چی فکر کنم، چی بگم، چی حس کنم… و حتی چطور شاد باشم.»
| می تونی خلاصه کتاب تئوری انتخاب رو بخونی و دانلود کنی! |
قول نمیدم بعد از خوندنش، یهشبه تبدیل شی به بهترین نسخه خودت. ولی مطمئنم یه چیزی توی دلت روشن میشه.
یه نوری که میگه: «تو بیشتر از چیزی که فکر میکنی، روی زندگیت کنترل داری.»
حالا انتخاب با توئه.
میتونی این متن رو ببندی و بری سراغ اینستا، تلگرام و….یا میتونی یه دقیقه وقت بذاری و بری سراغ خلاصهای که برات نوشته شده؛ همونی که میتونه اولین قدم باشه برای اینکه زندگی رو خودت بسازی، نه اینکه بسپری دست اتفاقها و بقیه. فقط بدون… همیشه لازم نیست همه چی سخت و پیچیده باشه. گاهی یه خلاصه، یه کتاب، یه انتخاب... میتونه همه چیز رو عوض کنه.

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت دکتر میثم رنجبر ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت دکتر میثم رنجبر رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.